جدول جو
جدول جو

معنی قشلاق امیر - جستجوی لغت در جدول جو

قشلاق امیر
(قِ اَ می مُ تَ رَ)
دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 11 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 5 هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به سراسکند. موقع جغرافیایی آن دره و معتدل است. سکنۀ آن 14 تن است. آب آن از رود خانه مردی و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قِ اَ)
دهی از دهستان خورخورۀ بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج. این ده در 55 هزارگزی شمال باختری دیواندره و کنار راه مالرو دیواندره به خورخوره قرار گرفته. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیری است. سکنۀ آن 146 تن است. آب آن از چشمه و رود خانه کوچک قشلاق و محصول آن غلات، توتون و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قِ اَ)
دهی از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 5 هزارگزی جنوب خاوری مرزبانی و کنار راه عمومی مرزبانی به گندآباد. این ده در دامنه واقع شده و هوای آن سرد است. سکنۀ آن 145 تن. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات، حبوبات، لبنیات، توتون و میوه جات وشغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان قالیچه و گلیم وجاجیم بافی است. راه مالرو دارد، و از طریق رزنی میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا